کد مطلب:314886 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:184
تیرآهن های مسجد را گذاشته بودند
از پدرم شنیدم كه مرحوم سید مرتضی موسوی، كه ساكن روستای نادیلو و یك فرد متدین و راستگو بوده، برایم چنین نقل كرد:
زمانی كه مشغول ساختن بنای قدیمی مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) نادیلو بودیم، با تلاش گسترده آن را ساخته و دیواره هایش به آن اندازه رسانیدیم كه تیر سراسری را سر آنها بگذاریم، ولی با توجه به بزرگی و سنگینی تیر مزبور، و نبود وسایل جدید از قبیل جرثقیل نتواستیم آن را سر دیوارها بگذاریم. سرانجام هنگام غروب نزدیك شده و مردم از آن دست كشیده و هر كس به سوی خانه خود رهسپار شد.
سحرگاه آن شب من - سید مرتضی - از خانه بیرون می رفتم تا از چشمه آب بیاورم، از كنار مسجد رد می شدم، دیدم كه یك روشنایی مانند نور فانوس در مسجد یاد شده نمایان است. بنده چندان به آن اهمیت نداده و رفتم چشمه و ظروف را از آب پر كرده و باز گشتم. هنگام بازگشت كه هوا روشن شده بود. مشاهده كردم كه تیر سراسری را در دیواره های مسجد گذاشته اند!
آن گاه مردم آبادی از این قصه عجیب مطلع شده و آمدند و سقف مسجد را ساختند.
زمانی كه مشغول ساختن بنای قدیمی مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) نادیلو بودیم، با تلاش گسترده آن را ساخته و دیواره هایش به آن اندازه رسانیدیم كه تیر سراسری را سر آنها بگذاریم، ولی با توجه به بزرگی و سنگینی تیر مزبور، و نبود وسایل جدید از قبیل جرثقیل نتواستیم آن را سر دیوارها بگذاریم. سرانجام هنگام غروب نزدیك شده و مردم از آن دست كشیده و هر كس به سوی خانه خود رهسپار شد.
سحرگاه آن شب من - سید مرتضی - از خانه بیرون می رفتم تا از چشمه آب بیاورم، از كنار مسجد رد می شدم، دیدم كه یك روشنایی مانند نور فانوس در مسجد یاد شده نمایان است. بنده چندان به آن اهمیت نداده و رفتم چشمه و ظروف را از آب پر كرده و باز گشتم. هنگام بازگشت كه هوا روشن شده بود. مشاهده كردم كه تیر سراسری را در دیواره های مسجد گذاشته اند!
آن گاه مردم آبادی از این قصه عجیب مطلع شده و آمدند و سقف مسجد را ساختند.